توضیحات
#پادشاه_خون
نویسنده : #لیانا_دیاکو
ژانر : #عاشقانه_بزرگسال
خلاصه:
به مچ های سیاه و کبودم نگاه میکنم و باز هم سعی میکنم که بغضم رو عقب بزنم و روی کارم تمرکز کنم. لباس هام رو درست میکنم و میخوام تبلت ثبت سفارش رو بردارم که فرشته وارد کانتر میشه و با لبخندی گرم میاد جلو و بغلم میکنه،
“تولدت مبارک غزل خوشگلم.”
ازم فاصله میگیره و با یک نگاه به صورتم میفهمه که چه خبره. صورت گرد و بامزه اش میره تو هم و میاد جلو،
“نگو که دوباره با اون عوضی دعوا ..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.