توضیحات
رمان : #همسر_شیطان
(#جلد_اول)
جلد دوم آیدولون
❤️ژانر : #فانتزی #خارجی #عاشقانه #هیجان_انگیز #تاریخی #ازدواج_اجباری #اجباری #ممنوعه
❤️خلاصه :
ملکه من نمی خوام با اون ازدواج کنم.کای ها با اون دندون های تیز و پوست خاکستریشون بیشتر شبیه شیطانن تا انسان
_ایلدیکو مواظب حرف زدنت باش این حرفت از این اتاق بیرون نمی ره چون منافع ما رو به خطر میندازه و حواست به این موضوع هم باشه که نه تنها باید باهاش ازدواج کنی بلکه مثل یه همسر عادی وظیفه های دیگه ای هم داری
ایلدیکو به خودش لرزید:مثلا چی؟
_باید با اون همبستر بشی و ازدواجتون رو کاملا رسمی کنید
خون در بدنش یخ بست بدنش شل شد و روی صندلی افتاد”اون منو تیکه و پاره می کنه باهاش عشق بازی کنم؟
ملکه نگاه بیرحمانه ای به او انداخت:سعی کن سرنوشتت رو قبول کنی و باهاش کنار بیای.دیگه اینجا جایی نداری
ضربه ای به در خورد و خدمتکاری از پشت در گفت:بانو،شاهزاده کای اینجا هستن و درخواست دارن تا عروس آیندشون رو لحظه ای ببینن
ملکه موذیانه خندید و گفت:انگار شاهزاده برای رسمی کردن ازدواجش خیلی عجله داره ایلدیکوی عزیز،بهت تبریک
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.