صفحه اصلی

رمان لانتور – گیتا سبحانی

امتیازدهی 5.00 از 5 در 1 امتیازدهی مشتری

تومان 15000

_دنیا؟ دنیا؟ گلوم پاره شد کدوم گوری هستی؟ شریف جان پاشو ببین کجاست این دختره، باز کجا داره آتیش می سوزونه… در این حین پدرم شریف الشرفا دراز به دراز، چنان بادی در می کند در خواب که پاسخی برای مادرم باشد…

توضیحات

خلاصه رمان لانتور

_دنیا؟ دنیا؟ گلوم پاره شد کدوم گوری هستی؟ شریف جان پاشو ببین کجاست این دختره، باز کجا داره آتیش می سوزونه… در این حین پدرم شریف الشرفا دراز به دراز، چنان بادی در می کند در خواب که پاسخی برای مادرم باشد… مادر بسیار شرمسار شد و ضایع! و در حالیکه دماغ عملی اش رو گرفته بود با عشوه و ادا گفت: _خاک تو سرت شریف، یعنی خاکا!

دخترتم به خودت کشیده بود گندو، حال بهم زن جمع کن خودتو ببینم! و ضربه ای جانانه به ماتحت پدرم کوبید… پدرم آی گویان دستشو گذاشت جای ضربه و با خنده گفت: _تقصیر خودته شریفه جان، صد دفه گفتم آش میپزی نفخ نخود و لوبیاشو بگیر دیگه خانوم جان! و با قیافه ای حق به جانب که انگار اتفاق خاصی نیفتاده و مامانم زیادی داره بزرگش می کنه شانه ای بالا انداخت:

1 دیدگاه برای رمان لانتور – گیتا سبحانی

  1. امتیاز 5 از 5

    •\-

    خیلیییییی عالیه گادددددددد

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *