صفحه اصلی

رمان فریاد ژولیت – هستی عبدالشاهی راد

تومان 15000

به دست‌هایم چشم دوختم؛ دست‌هایی که روح من در آن دمیده نشده بود. غیرطبیعی اما غیرممکن نبود. چطور می‌توانستم خود را به‌سادگی ببازم؟ راهی نداشتم جز آن‌که کالبدم را پس بگیرم، کالبدی که روح سردی آن را احاطه کرده بود، روحی که از آنِ من نبود. هیچ دست یا نوایی نبود که مرا در این مسیر یاری رساند، به‌جز سه گناه.

توضیحات

رمان: #فریاد_ژولیت[#تناسخ]
نویسنده: #هستی_عبدالشاهی_راد
ژانـر:#عاشقانه| #اجتماعی| #پلیسی| #جنایی| #ترسناک| #ایرانی

خلاصه:
به دست‌هایم چشم دوختم؛ دست‌هایی که روح من در آن دمیده نشده بود. غیرطبیعی اما غیرممکن نبود. چطور می‌توانستم خود را به‌سادگی ببازم؟ راهی نداشتم جز آن‌که کالبدم را پس بگیرم، کالبدی که روح سردی آن را احاطه کرده بود، روحی که از آنِ من نبود. هیچ دست یا نوایی نبود که مرا در این مسیر یاری رساند، به‌جز سه گناه.

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان فریاد ژولیت – هستی عبدالشاهی راد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *