صفحه اصلی

رمان طاغوت از دلیار

تومان 20000

ماشینش را باز می کنم و خودم را در صندلی سمتِ شاگرد جای می دهم‌. صدای شُر شُرِ باران بر سقف ماشین سکوت بینمان را می شکند و من هم چشم می دوزم به قطره های درشت باران به روی شیشه که سعی در پیشی گرفتن از هم دارند‌.

توضیحات

❤️رمان : #طاغوت

❤️نویسند: #دلیار

❤️ژانر: #عاشقانه

❤️خلاصه :
ماشینش را باز می کنم و خودم را در صندلی سمتِ شاگرد جای می دهم‌. صدای شُر شُرِ باران بر سقف ماشین سکوت بینمان را می شکند و من هم چشم می دوزم به قطره های درشت باران به روی شیشه که سعی در پیشی گرفتن از هم دارند‌.
اما طولی نمی کشد که صدای گرفته اش این سکوت را می شکند:
-از کارت مطمئنی؟
به سمتش سر می چرخانم و این بار با دقت به صورتش خیره می شوم؛ به ته ریش هایِ جذابش، به لب هایی که هنگام حرف زدن قلوه ای می شوند. و در آخر به چشمان سبزش که جنگل را در خود نقاشی کشیده بودند.
اما من همان هستم. هیچ چیزی در دلم تکان نمی خورد و این را مطمئنم.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان طاغوت از دلیار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *