صفحه اصلی

رمان بازنده ها نمی خندند – اکرم حسین زاده

تومان 15000

دستم را روی لبم فشار می‌دادم تا کمی از دردش کم کنم و چشمم به مردی بود که عین یک شیر زخمی به خود می‌پیچید.
صدای له شدن اسکناس‌هایی که زیر پایش روی زمین پخش بودند، آهنگ رعب‌آور بینمان بود و من عین همان شکاری بودم که آن میان مانده بودم و شکارچی دورم می‌چرخید و هر لحظه عرصه بر من تنگ‌تر می‌کرد.

توضیحات

رمان : #بازنده‌هانمی‌خندند
✍نویسنده: #اکرم‌حسین‌زاده (نویسنده رمان های نفس اخر فایترتوصیه میشن)
ژانر: #عاشقانه_هیجانی

خلاصه:
دستم را روی لبم فشار می‌دادم تا کمی از دردش کم کنم و چشمم به مردی بود که عین یک شیر زخمی به خود می‌پیچید.
صدای له شدن اسکناس‌هایی که زیر پایش روی زمین پخش بودند، آهنگ رعب‌آور بینمان بود و من عین همان شکاری بودم که آن میان مانده بودم و شکارچی دورم می‌چرخید و هر لحظه عرصه بر من تنگ‌تر می‌کرد.
مقابلم ایستاد و من توانستم چشمان به رنگ خون درآمده‌اش را ببینم، غرید:
– می‌دونی چرا یه روزی به من می‌گفتن وحشی؟!
اشک بی‌صدایم از کنار چشمم راه گرفت و آهسته تا چونه‌ام ریخت.
دندان روی هم سایید و نفس‌نفس زنان داد کشید:
– می‌دونی یا نه؟
چشمانم از صدای بلندش روی هم افتاده بود که بازویم میان پنجه‌ی پرقدرتش چنگ خورد و در یک آن روی تخت پرت شدم.
از درد پیچیده در کمرم سریع چشم گشوده بودم که نعره‌اش بر گوشم نشست:
– ندونی هم الان می‌فهمی!!
و من… منی که هیچ دفاعی نداشتم… هیچ دفاعی!

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان بازنده ها نمی خندند – اکرم حسین زاده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *