صفحه اصلی

رمان ارباب سالار – leily

تومان 15000

داستان یه دختره… دختری که همیشه تنها بوده. مثل رمانهای دیگه، دختر قصه سوگلی نیست… ناز پرورده نیست… با داشتنِ پدر، هیچ وقت مهر پدری رو نداشته… همیشه له شده و همین له شدناش هیچ غروری رو برای اون باقی نذاشته… دختر قصه مغرور نیست

توضیحات

رمان ارباب سالار

نویسنده: Leily
خلاصه:
داستان یه دختره… دختری که همیشه تنها بوده. مثل رمانهای دیگه، دختر قصه سوگلی نیست… ناز پرورده نیست… با داشتنِ پدر، هیچ وقت مهر پدری رو نداشته… همیشه له شده و همین له شدناش هیچ غروری رو برای اون باقی نذاشته… دختر قصه مغرور نیست؛ اتفاقا خیلی هم مهربونه… حتی برای اونایی که بهش بد کردن… اما پسر قصه…تا دلت بخواد غرور داره… خودخواهه و از خود راضی.بالاخره کم کسی نیست که… اربابه…اربــــــــاب… اربــــــــاب ســــــالار…

 

مثل همیشه تو اتاق بیکار نشسته بودم حوصلم خیلی سررفته بود از رو تخت بلند شدم واز اتاق خارج شدم.
بابا اومده بود. بابا رو خیلی دوست داشتم اما هیچ وقت دلیل این همه نامهربونیاش نسبت به خودمو درک نمیکردم!!! قبول داشتم بعضی وقتا عصبانیش میکردم اما بابا همیشه برای من حوصله نداشت و از دستم عصبانی بود!! اقا (بابای بابا) خدابیامرز هم همیشه همین جوری بود تا یادم میاد با من رفتار خوبی نداشت.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان ارباب سالار – leily”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *