صفحه اصلی

رمان ارباب زاده – مهتاب_ر

تومان 15000

تفنگم و به دیوار تکیه دادم و بسته ی سیگارم و از توی کت شکار دراوردم:
-این خیلی بچه ست خانوم بزرگ
حتی ۱۳ سالشم نیست اصلا پریود شده؟
میتونه بچه دار شه؟ بعدشم من زن دارم

توضیحات

رمان : #ارباب‌_زاده
ارباب زاده

نویسنده : #مهتاب_ر

ژانر : #عاشقانه #ارباب_رعیتی

لیست نویسنده

خلاصه :
تفنگم و به دیوار تکیه دادم و بسته ی سیگارم و از توی کت شکار دراوردم:
-این خیلی بچه ست خانوم بزرگ
حتی ۱۳ سالشم نیست اصلا پریود شده؟
میتونه بچه دار شه؟ بعدشم من زن دارم
چطور میتونی هر روز این رعیتای پاپتی رو واسه من پیدا کنی ؟
خانوم بزرگ چارقدش و مرتب کرد و با پوزخند گفت:
-اون زن شهریت نازاست،اینو بفهم خسرو
روغن نباتی خورده نمیتونه واست وارث به دنیا بیاره والا تا الان آورده بود
-خانوم بزرگ، دخالت توی زندگی منو تمومش کن
سیگارم و آتیش زدم و به دختری نگاه کردم که خانوم بزرگ اورده بود.
یه گوشه توی خودش جمع شده  و عروسک پارچه ایش  رو توی بغلش فشار میداد.
صورت گرد و لبای قلوه ای داشت و از دعوای منو خانوم بزرگ ترسیده بود

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان ارباب زاده – مهتاب_ر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *