توضیحات
رمان #ابله_ها_زنده_می_ميرند
نویسنده: #فاطمه_زارعی
ژانر: #عاشقانه
خلاصه
با دستکشهای چرمیاش به عضلات سینه یزدان میکوبید. بوی عرق فضا را پر کرده بود و صدای آهنگ هیجانشان را بیشتر میکرد. یزدان نفس نفس زنان گفت: «خیلی دور گرفتی، بگیر که اومد.» با مشت محکمی که بر سینهاش زد، روی زمین افتاد و خندید.
– زدی رو دست استادت یزدان
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.