صفحه اصلی

رمان آشور – نیلوفر قائمی فر

تومان 18000

آشور پسری که ظاهرش را متفاوت با عقاید خانواده درست کرده است، پسری با اخلاقی متفاوت که عاشق (سمر) است، و بر خلاف میل او و طبق رسم خانوادگی سمر را عقد می‌کند! اما بعد ازدواج سمر متوجه‌ی رفتارهای غیرعادی و خشم بی اندازه آشور می‌شود و …

توضیحات

آشور پسری که ظاهرش را متفاوت با عقاید خانواده درست کرده است، پسری با اخلاقی متفاوت که عاشق (سمر) است، و بر خلاف میل او و طبق رسم خانوادگی سمر را عقد می‌کند! اما بعد ازدواج سمر متوجه‌ی رفتارهای غیرعادی و خشم بی اندازه آشور می‌شود و …

خلاصه رمان آشور

هفده روز بود که آشور رفته بود و کسی نمی‌دونست کجاست نه شمال بود و نه دوستی داشت که بخوان از اون سراغشو بگیرن گوشیش هم خاموش بود، عمو بوران داشت دیوونه می‌شد و زن عمو آمنه هم داشت دق می‌کرد انگار آشور مرده بود همه عزا گرفته بودن، به بابا کارد می‌زدی خونش در نمی‌اومد خیلی خودشو کنترل می‌کرد که بهم حرفی نزنه عمه هم عذاب وجدان گرفته بود و می‌گفت: “تورو من تربیت کردم؛ چه کم کاری کردم که تو انقدر بی رحم شدی؟” کم کم حتی منم نگرانش شده بودم؛ نکنه بلایی سر خودش

بیاره؟ هر وقت هرجا می‌رفت حداقل عمو اینا خبر داشتن و تو سال‌های اخیر به من زنگ می‌زد اما توی این هفده روز از وقتی از خونه امون رفته دیگه خبری ازش نبود، نه توی شرکت و نه توی باشگاهش کسی ازش خبری نداشت… سامان شبیه ردیاب شده بود یوسف می‌گفت داره همه جارو دنبال آشور می‌گرده. از اون شب که دیگه جواب مسیج یوسف رو نداده بودم دیگه بهم مسیج نداده بود. می‌دونستم به خاطر اون شرایط بلبشو اون مسیجو برام فرستاده بود. اون روز توی دانشگاه؛ سر کلاس نشسته بودم حالم بعد از

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان آشور – نیلوفر قائمی فر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *