خلاصه :
دلارا دختری شیطونه که بعد از 3 سال فاصله از دیپلم ، وارد دانشگاه میشه و سعی میکنه با ورود ب دانشگاه گذشته و خاطرات تلخش رو فراموش کنه… اونجا پسری از همکلاسیهاش توجهشو ب خودش جلب میکنه پسری جذاب و محجوب و کم حرف ب نام سروش و همین جذب شدن باعث میشه ک تلاش کنه تا بهش نزدیک و بعد از مدتی متوجه بشه که علت این مدل رفتارهای سروش اختلال اوتیسمه که البته سروش خیلی جزئی دچار این اختلال هست و همین باعث میشه که دلارا احساس مسئولیت بیشتری نسبت ب سروش پیدا کنه و علاقه اش نسبت بهش زیاد بشه و در ادامه ی همین توجهات پاش ب زندگی سروش و خانواده اش باز میشه و ازنزدیک با برادر سروش آشنا میشه، برادر خشک و جدیی که همه جا مثل یک سایه مراقب و مواظب سروش هست و حمایتش میکنه و این آشنایی باعث میشه بلاخره دلارا و سیاوش با هم کنار بیان و تصمیم بگیرند تا هوای سروش رو با هم داشته .