#رمان اجتماعی
رمان گل سرخ – زیبا سلیمانی
تومان 16000افزودن به سبد خریدخلاصه:
ـ گلی!!
صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیدهها را شنیده و دیدهها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندانهای قفل شدهاش به گوشم رسید:
ـ گلشیفته!!
چندبار مرا گلشیفته صدا کرده بود؟ من گلِ باغش بودم. همان گلی که نامم را گذاشته بود گلِسرخ..
قدم بعدی را که برداشتم اینبار فریاد زد:
ـ بری دیگه رفتی گلی اینو تو گوشت فرو کن..!رمان عشق و اسارت – فریبا آرامیان
تومان 16000افزودن به سبد خریدخلاصه رمان:
این داستان درمورد دختر مغرور اما شیطونیه به اسم مانیاس که سند قلبش شیش دونگ خورده به نام پسری مغرورترازخودش به اسم مانی ،عشقی ناب بین دختروپسرقصمون به وجودمیاد ،به وجوداومدن این عشق ناب همانا وریشه دادن عشق مانیا توقلب هیراد همانا
این عشق ممنوعه انقدربزرگ وبزرگترمیشه که یه مثلث عشقی به وجودمیاد و …رمان شوفر جذاب من – الهه الف.
تومان 16000افزودن به سبد خرید❤️ خلاصه:
دایان… دایان نقوی…
پسری زخم خورده و پر از کینه… برای خالی کردن خشمش، بادیگارد برکه معتمد میشه.
دختری که نامزد داره و از هیچ کدوم از اتفاقاتی که افتاده، باخبر نیست.
دایان برای گرفتن انتقام از شاهین، دست رو زنش میذاره و به برکه ت.ج.اوز میکنه و حاملهش میکنه…رمان شاهراه – اسما کافی
تومان 16000افزودن به سبد خریدخلاصه :
کژال بهخاطر عشقش به موتورسواری، تصمیم میگیرد پیکموتوری شود.
این نزدیکترین حالت به رویایش است که میتواند داشته باشد.
ولی روزی بزرگترین پیشنهادی که میتواند تصور کند به او میشود،
شرکت در مسابقهی “شاهراه”.
بزرگترین و خطرناکترین مسابقهی موتورسواریِ غیرقانونی جهان.
این پیشنهاد زندگی کژال را دستخوش تغییرات زیادی میکند.رمان دختر پاییزی – الهه احمدی
تومان 16000افزودن به سبد خریدخلاصه:
دختری ک بخاطر شرایط بد مالی، صیغهی مردی زن دار می شود…..
قسمتی از رمان:
با بغض به جاوید خیره شد
جاوید نیشخندی زد و خودش را روی تخت به سمتش کشاند و زیر گوشش لب زد
_چطوره یه رابطه ی عاشقانه برای خداحافظی داشته باشیم
سوین با مشت به سینه اش کوبید تا عقب برود و هق زد
_خدا لعنتت کنه
_اوف دخترم دست بردار تو خودت گفتی من جای پدرتم
باز نیشخند زد
_نیستی در حدم!
شانه بالا انداخت
_حالا هم دارم آزادت می کنم! می تونی بری، به سلامت
سوین اشکهای غلتان روی گونه اش را با پشت دست پاک کرد
و فقط خدا می دانست چقدر این مردی که همسن پدرش بود را دوست داشت آنقدر که همه ی اولین هایش را با او تجربه کرده بود…..رمان خاطرات ممنوعه – sara enz
تومان 16000افزودن به سبد خریدخلاصه:
لیلی دختری که بعد از پنج سال عشق زندگیش و دوباره میبینه ؛ عشقی که تموم وجودش و گرفته و تموم پنج سالی که ازش دور بوده رو به فکرش بوده ولی خب حتی فکر کردن به این عشق ممنوعه چرا که لیلی متعلق به یه نفر دیگه اس! اما کی گفته تموم ممنوعههای دنیا همیشه ممنوع میمونن؟ لیلیِ داستان ما با یاد خاطراتی که حالا ممنوعهاس اما شیرینترین خاطرات زندگیشن تصمیم میگیره راهی پیدا کنه که دیگه عشق بین خودش و مجنونش ممنوع نباشه! در اصل اون میخواد کاری کنه که سیب سرخِ عشق برای ادم و حوا ممنوع نباشه!رمان واژه مکرر عشق – فرشته اقیان
تومان 15000افزودن به سبد خریدخلاصه :
سالها از سرزمین مادری دور بود تا ابد آنجا که دیگر نه ریشه ای در آن دیار داشت و نه احساس وابستگی . اما سرنوشت او را به جایی برد که در تصورش هم نمی گنجید و او خاطراتی را مرور کرد که شاید قرنها از آن گذشته بود .
مگر می توان تکرار عشقی شد که در آن خاطره ی معشوق به بلندای قرنهاسترمان نبش قلب – ترنج
تومان 15000افزودن به سبد خریدخلاصه :
من کیان_مقدم از وقتی خودم رو شناختم عاشق دختر عموم کیمیا بودم عشقی که هیچکس خبر نداشت حتی خودش. وقتی از سربازی برگشتم برای عقد برادرم، عروس اون سفره عقد کسی نبود جز کیمیا. دیگه زندگی برام معنا نداشت که به دستور پدرم حاج حسین ساره رو عقد کردم چون به جز چشم چیزی دیگهای به حاجی نمیگفتم. الان بعد از گذشت سالها اتفاقی افتاده که رسم صدسالهی خاندان_مقدم باید اجرا بشه. رسمی که خودم مخالف صد در صدش بودم اما میتوانست من را به خواستهی قلبیم برسونه……..رمان ناتاشا – یاسمن
تومان 15000افزودن به سبد خریدخلاصه :
در مورد دو تا خواهر دو قلو به نام ها ناتاشا و نیوشاست که هر دو ستوان ارتش هستند و برای ماموریتی عازمه افغانستان می شوند. در آنجا ناتاشا عاشق یه سردار می شه به اسم هاکان و همینطور هم نیوشا عاشق یه سرهنگ ایرانیه به اسم سرهنگ امینی ماجرا هایی طی عملیات ها در افغانستان شکل می گیره که این 4 نفر به عشقشون اعتراف می کنند…
پایان خوش…..رمان مروارید – نازنین محمد حسینی
تومان 15000افزودن به سبد خریدخلاصه:
بُرهان زرگر، ته تغاری حاج آقا زرگر بزرگ راستهی طلافروشهای بازار بزرگ تهران، پسری از یه خونوادهی سنتی و مذهبیه که بجز خواهر و مادرش با هیچ جنس مونثی هم صحبت نمیشه و چشماش هیچ زنی رو نمیبینه! رسواییش وقتیه که اونو توی بدترین موقعیت با زنی میبینن! برهان چشم پاک حالا باید برای رهایی از این با دختری ازدواج کنه که…
مروارید دختر هجده سالهای که برای رسیدن به آرزوهاش از پرورشگاه که تمام این سالهای زندگیش رو توی اونجا گذرونده میاد بیرون و به دنبال زندگی جدید میره! همون روز اول بعد از تجربهی اولین هیجان، با برهان روبرو میشه و موقعیت بدشون توی اون انبار باعث میشه تا حرفهای زیادی پشتشون دربیاد. حاج اقا زرگر پدر برهان اونا رو مجبور میکنه تا با هم ازدواج کنن و این دقیقا چیزیه که مروارید میخواد…