گنجشک برفی
دنیای علم . نیازها
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
امیلی تو خانواده ای بزرگ شده که جزو دنیای مافیا هستن لحظه ای که چشم باز کرده زندگیش تحت کنترل بوده.
درباره رابطه عاشقانه نیما و ونوس میباشد ک …
یه بار وقتی هشت سالم بود، ترنتون ناکس رو دیدم. چون منو چنان هل داد تو تاب که دندون جلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد
چیزی درمورد روح ها وجود داره و اونم اینه که اونا باید مرده باقی بمونن. منم یه روحم، اما نمیتونم حتی یه روز دیگه از ماگنولیا مری میسون دور بمونم. چه برسه به یکسال دیگه.
من این مسیر رو انتخاب نکردم. هیچکس همچین کاری نمیکنه. این زندگی منو مجبور کرد. این شهر منو مجبور کرد. بخاطر کسی که بهش تبدیل شدم عذرخواهی نمیکنم
روزگاری زنی بود.یه زن با بدن جذاب کوچولوش و دهانی که برای گناه ساخته شده بود.تنها چیزی که از بدن اون زن شیرین تر بود عطشی بود که درونش وجود داشت؛
نازنین دختر شیطون و زبون درازی که فکر می کنه با ازدواج کردن می تونه از گیر باباش در بیاد پس با خودش شرط می کنه به اولین کسی که خواستگارش بود جواب بده.
دختر فقیرومظلومی 14 ساله که اسیر پسر عموی خشن و بی رحمش یامان میشه پسری که جز شکنجه و آزار چیزی سرش نمیشه یامان میرا رو …
در اوج بهار عاشقی، زمانی که ساسان جهاندار تصور نمیکرد آتش عشقی که بین او و آهو میسوخت بتونه شعله های داغ تری داشته باشه،
پدرم، رهبر مافیای عرب در انگلستان، عادت داشت بگه برای یک مرد هیچ تحقیری بالاتر از این نیست که دشمن، همسرش رو تصاحب کنه، ازش به عنوان یک فاحشه استفاده کنه و بعد هم به درک واصلش کنه.
به مچ های سیاه و کبودم نگاه میکنم و باز هم سعی میکنم که بغضم رو عقب بزنم و روی کارم تمرکز کنم.
با غرش آسمون به خودم میام. می ایستم و در حالی که لبه های کتم رو به هم نزدیک میکنم به ابرهای سیاه تو آسمون شب خیره میشم.