#رمان جنایی
-
رمان فریاد ژولیت – هستی عبدالشاهی راد
تومان 15000به دستهایم چشم دوختم؛ دستهایی که روح من در آن دمیده نشده بود. غیرطبیعی اما غیرممکن نبود. چطور میتوانستم خود را بهسادگی ببازم؟ راهی نداشتم جز آنکه کالبدم را پس بگیرم، کالبدی که روح سردی آن را احاطه کرده بود، روحی که از آنِ من نبود. هیچ دست یا نوایی نبود که مرا در این مسیر یاری رساند، بهجز سه گناه.
-
رمان ناتو – زهرا
تومان 15000من یک قاتل سفارشی ام. امپراطوریم رو برحسب درد کسایی که شکنجه کردم،ساختم. اسمم با دعا زمزمه میشه و من نهایت تمام بدی هایی هستم که تو حتئ تصورشم نمی تونی بکنی تا اینکه…پیداش کردم…دختری رو برهنه،غرق در خون. حس و کشش وحشتناکی که به این دختر داشتم،بی دلیل اما جنون انگیز بود.